
آنهایی که از نزدیک دستی بر تاریخ دارند، از یک بیماری شایع به نام "حجاب
معاصرت" در میان راویان وتحلیلگران تاریخ سخن میگویند. چه بسیار تاریخ
دانان وتاریخ نویسانی که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین
وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنجها و مشقتهای طاقت
فرسایی را برای ضبط و روایت برهههایی دور از یک دوره تاریخی متحمل
شدهاند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبودهاست.
این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل
تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه های علمیه، عالمان
دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفتهاست. این روزها
درحالی بیستمین سال انتخاب حضرت آیتالله خامنهای را به عنوان رهبر و
سکاندار نظام اسلامی فرا روی داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه
ومطبوعهای، از این انتخاب هوشمندانه وسرنوشت ساز نام و یادی به میان
میآید. شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل می گویند هر چه ذوق هنری
است در توصیف و استعاره و کنایه وتشبیهی است که از هلال و بدر و محاق و
مهتاب و گیسوی شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابی به میان
رفته که جهان در پرتو نور آن تجلی یافتهاست.
به جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علمای فلسفه وعرفان، تعبیری در
توصیف واجب الوجود دارند که می گویند "هو مستور لشده ظهوره و هو مخفی لشده
وجوده" یعنی ظهور و وجود باری تعالی آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت
ظهور، از دیدگان مخفی ماندهاست.
به راستی چرا در این سالها که از ریز و درشت حوادث گفتهایم، از
تهدیدات بنیان برافکن سخن راندهایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت
و تحلیل نشستهایم و بر عبور از این طوفانها و تلاطمها بالیده و افتخار
کردهایم، کمتر از تدبیر و هوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی
در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آوردهایم، تهدیداتی که اگر تنوع و
حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر
چه معتقدیم از رهبری امام راحل و معمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از
خروار بسنده کردهایم.
چه کسی میتواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز
دنیا، فردی خداترستر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی میشناسد؟ کدام
ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد
که شجاعتر، با تدبیرتر، خلاقتر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت
میکند؟ آیا میتوان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای
اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت
ایشان در بحبوحه بحرانها و فشارها و تهدیدهاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک
صحیح از بحران های 19 ساله نظام اسلامی که از این حیث در میان حدود 200
کشور دنیا بینظیر است، میتواند ادعا کند رهبری را میشناسد که او در
عبور کشتی انقلاب از دل طوفانها و امواج سهمگین، مدبرانهتر از او هدایت
کشتی را میتوانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی
میتواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از
حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در
آید؟